با سلام و عرض ادب و احترام  و تسلیت ( اینو دیگه باید باب کرد)

نمیدونم چرا ولی هروقت ذهنم درگیر یک موضوع خاص مثل یک امتحان  (مخصوصا اگه امتحان از انتگرال باشه) یا هرچیزی که مجبور باشی تو وقت کم انجام بدی، میشه،  به شدت عاشق نوشتن شعر یا بازنویسی اون میشم. حتی اگه کل وقتم رو بگیره. 

چند وقتی بود که یک شعری رو می خوندم  که براساس بعضی از نقل قول ها، منسوب به ایرج میرزا خدا بیامرز بود. متاسفانه هجویات این شعر خیلی زیاده و  مجبور به تغییرات کلی شدم. ( ایرج میرزا اون اواخر زیاد جک دهن نداشت 😂) 

 

زندانی از قاضی و دانشجو از ریاضی

هر دو می‌نالند اما این کجا و آن کجا


یک موشک در هوا و یک غلط در امتحان 

هردو خطای انسانی اند، اما این کجا و آن کجا


جنگجویان در جنگ و دانشجویان در امتحان

هر دو در رزمند ، اما این کجا و آن کجا


تیر دو شاخ در کمان و انتگرال اینورس فلان

هر دو جان بگیرند ، اما این کجا و آن کجا 


مطربان در مجلس و دانشجویان در اتاق

هر دو می خوانند اما این کجا و آن کجا


دانه فلفل ریز و نمره استاد تیز

هر دو سوزانند، اما این کجا و آن کجا


بچه در قنداق و دانشجو در امتحان

هر دو خرابکارند اما این کجا آن کجا

 

فی الانتها : 


صبح سرد و خواب ناب و حوری خاص 
ای به جهنم که نگشتم پاس 

 

 

#امیرحسین_علی_زاده