کلو باکستر، متخصص کار با دستگاه‌های پلی‌گراف و دروغ‌سنج، جامعه علمی را با ارائه مشاهداتش درباره  حساسیت گیاهان تکان داد. او نخستین شخصی بود که ثابت کرد گیاهان دارای ادراک هستند. او در مورد انسان الکترودها را به انگشتان فرد متصل می‌کرد و اینک به دو طرف برگ ضخیم و بزرگ یک گیاه  الکترودها را متصل کرد.


باکستر حدود یک ساعت واکنش‌های گیاه را ردیابی کرد و امر مهمی رخ نداد جز اینکه از ابتدای آزمایش یک خط  نزولی از اثر مرکب پلی‌گراف روی کاغذ ترسیم شده بود. او انتظار عدم‌موفقیت در تحقیقش را نداشت. اما در یک  لحظه منحصر‌به‌فرد او آزمایشی انجام داد که بر مبنای آن گیاه تا حدی تحریک می‌شد که احساسی مشابه  احساس انسان در آن پدید‌آید. در واقع در زمانی که کلو باکستر به این گیاه داخل گلدان آب داد حسی نظیر حس رضایتمندی انسان در آن پدیدار شد. در واقع این بار اثر مرکب روی کاغذ سیر صعودی داشت. گام بعدی کمی غیرعادی بود، کلو باکستر با این پیش‌فرض که اگر عملی که آسایش فکری و جسمی شخص را فراهم آورد موجب رضایت گیاه نیز می‌شود، می‌خواست بداند که گیاهان آیا در برابر کنش‌های منفی نیز مانند  انسان واکنش منفی از خود نشان خواهند داد یا خیر. باکستر به این نکته واقف بود که کنش حاد و مهیج و ایجاد شرایط ترس و اضطراب سبب عکس‌العمل فوری در افراد متصل به پلی گراف می‌شود، حال او می‌خواست بداند  آیا چنین واکنش‌هایی در مورد گیاهان نیز صدق می‌کند.


بر این اساس باکستر تصمیم گرفت برگی را در فنجان قهوه سوزان بیندازد. اما بر خلاف انتظار او واکنشی از سوی گیاه مشاهده نشد. او انتظار داشت واکنش گیاه شبیه انسان باشد اما این‌گونه نبود. او که نخستین بار این کار را با برگی انجام داده بود که الکترود به آن متصل نبود این‌بار تلاش کرد برگی را که  الکترود به آن متصل است مورد آزمایش قرار دهد. او با هدف سوزاندن برگ چند چوب کبریت برداشت تا فکرش را  عملی کند اما درست در این لحظه رسم پلی‌گراف در حالتی ناگهانی به سوی بالا پرید. تجربه جدید باکستر بسیار غیرباورتر از آزمایش اول بود چراکه برای لمس گیاه دست دراز نکرده بود و بعد باکستر  تهدید جدی خود را به اجرا درآورد و برگ متصل به الکترود را سوزاند در همین زمان رسم پلی‌گراف نشانه‌های  اضطراب را نمایان کرد.


در نتیجه این آزمایش باکستر به این عقیده رسید که ادراک مافوق احساس در گیاه در سطح سلولی وجود دارد و نظریه‌ای تجربی ارائه داد که بر مبنای آن نباتات ادراکی مرموز دارند.

در آزمایش‌های دیگر باکستر متوجه شد که تمام قسمت‌های یک گیاه به تحریکات خارجی واکنش نشان می‌دهند و این مسئله مشخص کرد که ادراک در نبات ممکن است در یک سطح سلولی باشد و اکنون به این فرضیه اثر باکستر می‌گویند.

شش دستیار باکستر را در این تحقیق همراهی می‌کردند، یکی از آنها به وی پیشنهاد داد که در آزمایشی دیگر رفتاری ناخوشایند با گیاه در پیش گرفته شود. سپس یکی از دستیاران باکستر مامور شد که یکی از دو گیاهی که در کنار هم شانه به شانه قد کشیده بودند را بسوزاند. وقتی این فرد به گیاه مورد نظر نزدیک شد این گیاه واکنش خشونت‌آمیزی از خود نشان داد. در آن هنگام سایر دستیاران به کنار گیاه دیگر که قرار بود تخریب نشود  رفتند. اما گیاه تنها زمانی از خود واکنش می‌داد که فردی که مامور تخریب گیاه اول شده بود از کنار وی عبور می‌کرد.